نوشتن داستان زندگی و ۷ توصیه عملیاتی برای آن
بسیاری از ما عمیقاً علاقمند به نگارش کتاب هستیم و دوست داریم تا اثری فرهنگی از خود به یادگار بگذاریم. باید قبول کنیم که نگارش کتابهای تاثیرگذار تا حدودی به عوامل ژنتیکی ناشناخته بستگی دارند زیرا ظاهراً برخی نویسندگان گویا مادرزاد نویسنده به دنیا آمدهاند. اما نگران نباشید چون هیچ کاری در جهان نیست که نشود با تمرین و تکرار آن را به نحو احسنت انجام داد. یکی از ایدههای دردسترس و بسیار خوب برای شروع نویسندگی، نوشتن داستان زندگی خود است. ایدهای کاملاً دردسترس که میتوان به راحتی درباره آن اندیشید و قلم زد. در زیر به ارایه مطلبی با عنوان نوشتن داستان زندگی و ۷ توصیه عملیاتی برای آن پرداختهایم. عمل به این توصیهها میتواند نوشتن داستان زندگی شما را بسیار سادهتر و راحتتر کنید. با وب سایت چاپ کتاب نارون دانش همراه باشید.
نوشتن داستان زندگی و ۷ توصیه عملیاتی برای آن
۱- تصمیم بگیرید که آیا شما میخواهید داستان زندگی را غیرداستانی بنویسید یا داستانی؟
منظور این است که اگر بخواهید آن را غیرداستانی بنویسید حتماً بهتر است زمان رویدادها، خود رویدادها، خاطرات و حوادث واقعی باشد.
اما اگر میخواهید داستانی بنویسید لزمی بر ذکر دقیق واقعیتها و زمان رویدادها ندارید. این سبک نوشتن داسنان زندگی باعث میشود که هویت شما فاش نشود و شما با سبک نگارش داستانی نیز آشنا شده و آن را تمرین خواهید کرد.
۲- مقوله زمان را در داستان زندگی خود معین سازید.
اینکه شما از چه زمانی تا چه زمانی را میخواهید روایت کنید؟ از چه سن تا چه سنی؟ آیا کتاب شما از بدو تولد تا به الان را بازگو خواهد کرد؟ یا فقط به ذکر داستان چند سال از زندگی شما بسنده خواهد کرد؟
۳- زنجیره رویدادها را مشخص کنید
چه رویدادهایی از داستان زندگی خود را میخواهید بنویسید؟ در روانشناسی به این کار خط زندگی میگویند. خط زندگی خودتان را مثلا پنج سال به پنج سال ترسیم کنید و رویدادهای اتفاق افتاده در آنها را معین کنید. سعی کنید مخلوطی از هیجانها را معین کنید: ترس، غم، شادی و ناراحتی.
۴- حوادث مهم زندگی خود را خلاصه کنید.
هر انسانی در داستان زندگی خود حوادث مختلفی را از سر میگذراند. آیا شما میخواهید همه حوادث را بنویسید یا آنها را با ترتیب مهم بودن اولویت بندی کنید؟ قطعاً اولویت بندی به ترتیب اهمیت کارسازتر است زیرا ذکر همه رویدادها میتواند رویدادهای مهم زندگی شما را به حاشیه ببرد.
۵- تن صدایتان را بر اساس حوادث کوک کنید.
بله. درست است که شما داستان زندگی را نمیگویید بلکه نگارش میکنید اما تن صدای شما با واژههایی که انتخاب میکنید متغیر میشود. سعی کنید با انتخاب واژههای مناسب، هیجانات را به شکل صحیح روایت کنید تا داستان حالت یکنواخت به خود نگیرد.
۶- از گفتن حقیقت به صورت افراطی پرهیز کنید.
لزومی ندارد که داستانهایتای واقعی زندگیتان را به صورت مو به مو و جزیی روایت کنید. احتمال زیاد بخشی از شخصیتهای داستان زندگی شما در قید حیات باشند و مشکلاتی ایجاد شود. شما میتوانید تمامی حوادث را مطرح کنید ولی لزومی ندارد خیلی به جزییات بپردازید تا مشکلاتی به وجود آید.
۷- در به ترسیم کشیدن داستان زندگی خود از دیگران کمک بخواهید.
استفاده از مشورتهای دیگران و کامنتها و نظرات تخصصی آنها میتواند کار شما را غنیتر کند. یقیناً با افرادی که تجربه بالایی در داستان نویسی دارند مشورت کنید و سعی کنید کتاب را قبل از چاپ و اتمام در اختیار آنها قرار دهید تا به ارزیابی کمی و کیفی آن بپردازند.