چاپ کتاب داستانی فلکناز
نام کامل اثر: فلکناز
نویسنده: بهنوش قزوینی
سال چاپ: ۱۴۰۱
نوبت چاپ: اول
قیمت: ۲٫۲۰۰٫۰۰۰ ريال
تعداد تیراژ: ۱۰۰
چاپ کتاب داستانی فلکناز
فلکناز قصه مهجوری زنان این سرزمین است، که در دل تاریخ مردند و هیچ نامی از آنها باقی نماند. چهبسا هرکدام از آنها قهرمانهایی بودند که بهناچار در پس مطبخ و دود اجاق گم شدند. گهگاه، یکی از آنها از خواب سادهلوحی خویش بیدار شد و زندگیاش را به دست خود ساخت. فلک ناز قصه ماست. قصه مایی که فراموش کردهایم فراتر از جنسیتمان انسانی کاملیم که میتوانیم طوری بسازیم، آنچنانکه طوفانهای زمانه نتواند خرابش کند.
با نیمنگاهی به تاریخ ادبیات درمیابیم که همواره زن به دو شکل متفاوت تعریف و توصیف شده است. گاهی او را به شکل آسمانی و قدیس و گاه مبتذل و منحط توصیف کردهاند. نویسندگانی که زن را به همانگونه که هست به رشته تحریر درآوردهاند انگشتشمارند! اما در این اثر: نویسنده نه زن را به ابتذال کشانده و نه خواننده را اسیر تعاریف افراطی و فمینیستی کرده. فک ناز قصه تکرار زندگی زنان و مردان است. قصه تکرار زنانی که روزگار را در پس مطبخها و حرفهای بیهوده سپری میکردند. و مردهایی که گاه ناجی این زنان و گاه … این قصه تکرار سرنوشتهای خاموش و بینامونشان انسانها است. فلک ناز قصه روزگاری است که زبانبسته میشد و تسلیم بودن مهمترین رکن نجابت بود، فلک ناز زنی از همان تبار است که قد برافراشت و تکرار را تکرار نکرد. او باقدرت ایستاد خود را شناخت و به طبعِ موهبت خودشناسی عشق را شناخت که عالیترین حس انسان به انسان است. فلک ناز قصه کسانیست که هیچ نام و نشان پرآوازهای از آنها باقی نمانده است. در جایجای این رمان داستان ظلمی که بر فلک ناز رفت را خواندم و از قلم شیوا و روان بهنوش قزوینی لذت بردم.
بخشی از ابتدای کتاب:
از اتاق بیرون آمدم نگاهم به آسمان افتاد. نور آفتاب بیجان پاییزی چشمهایم را زد. دیشب بیشتر از دو ساعت نتوانسته بودم بخوابم. چیزی فراتر از هیجان داشتم. آخر توانسته بودم تردید را کنار بگذارم و قدم اول را بردارم. حسی متفاوت را تجربه میکردم؛ هرچند در انجامش هنوز دودل بودم. زمان جا زدن نبود. باز آن اضطراب لعنتی و تپش قلب، بیموقعتر از همیشه به سراغم آمد. نفس عمیقی کشیدم، تکنیک آرامسازی را که با روانپزشکم تمرین کرده بودم تکرار کردم. سه ثانیه نفس عمیق … یک ثانیه حبس نفس و باز سه ثانیه نفس بیرون. نمیدانم تلقین بود یا نه ولی با این کار دقایقی آرام میشدم. برای شروع، اعتمادبهنفس لازم داشتم. از شوق این دیدار روزها لحظهشماری کرده بودم!
بارها در خیالم صورتش را تصور کرده بودم، چندین چهره خیالی در ذهنم نقش بسته بود ولی نتوانسته بودم با هیچکدامشان ارتباط برقرار کنم. باز بیشازحد در اوهام غرقشده بودم. کفشهایم را باعجله به پا کردم و خودم را در شیشه قدی اتاق برانداز کردم و از خانه بیرون زدم. از خانه ما تا خانه مادربزرگم فاصلهای نبود، تند تند راه میرفتم قدم زدن در آن هوای دلچسب کمی سرحالم کرد….
چاپ کتاب در انتشارات نارون دانش
انتشارات نارون دانش یکی از برترین ناشرین در حوزه چاپ کتاب میباشد. صاحبان اثر میتوانند از خدمات ویراستاری کتاب و همچنین صفحه آرایی کتاب این انتشارات بهرهمند شوند. انتشارات نارون دانش با در اختیار داشتن تیم متخصص طراحی جلد کتاب این امکان را دارد که در زمینه مربوط به طراحی جلد کتاب نیز به صاحبان اثر خدمات تخصصی ارایه نماید. جهت برقراری ارتباط با ما میتوانید از طریق صفحه تماس با ما اقدام نمایید.
دیدگاه خود را ثبت کنید